محمدمحمد، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

محمد گیان

به این میگن یه سورپرایز واقعی... +عکس

  به این میگن یه سورپرایز واقعی... +عکس یک پیرمردامریکائی که بشدت به همسرش عشق می ورزد؛ تصمیم گرفت برای سالگرد50 مین سال ازدواجش برای همسرش یک سورپرایزاساسی ترتیب بدهد.برای این منظوربه یکی ازشرکتهای بزرگ تبلیغاتی مراجعه نموده وسفارش دادتاپیغامی به همین منظوربروی یک بیلبورددریکی ازشلوغ ترین ازادراه های شهر"سن فیلیپ"به نمایش بگزارد.اوخواست علاوه برهمسرش همه مردم شهربدانندکه چقدرهمسرش رادوست دارد. اوبرای اینکه همسرش رامتوجه این کارکندبایکی ازدوستان پلیس هماهنگ کردکه وقتی اووهمسرش به نزدیکی تابلورسیدند؛ خودروانهارابه منظورتخلف متوقف نموده وبه بررسی مدارک انهابپردازدکه ازاین طریق همسرش قطعامتوجه این بیلبوردخواهدشد. ...
25 مرداد 1390

محمد گیان جدیدا بهونه گیر شدی چه خبره

           سلام محمد جون تازه گیها خیلی داری اذیت میکنی مدام بهونه گیری میکنی دنبال بابات گریه میکنی که باید من هم را با خودت سر کار ببری قبلا هر موقع بابات سر کار میرفت میرفتی دنبالش باهاش روبوسی میکردی و میگفتی خدا حافظ بابا از سر کار که بر میگردی برام بستنی بیار و خوراکی ولی آلان نه همش میگی که باید من هم بیام یا اگه چیزی که میخوای برات بخریم و ما نخوایم که بخریمش زمین و زمان روبهم میرزی جیغ میکشی داد میزنی که چرا برام نیمیخرین مگه من بچه شما نیستم دیگه دوستتون ندارم برید خونه مادر خودتون دیگه من با شما حرف نمیزنم از این حرفها .البته من باباتو مقصر میدونم که از اول به تمام خواسته هات پ...
8 مرداد 1390

بازی با کیانا و کانیا

سلام محمد گیان خوبی دیروز جمعه که میخواسم خونه را تمیز کنیم تو رو به خونه عمو نادر پیش دختر عموهات کیانا و کانیا بردم البته چند جا را گفتم ببرمت خودت گفتی نه میخوام برم پیش کانی باهاش بازی کنم منم گفتم باشه بردمت اونجا همش نگران بودم مبادا اذیت کنی با دختر عموهات دعوا کنی برای همین خیلی سفارش کردم ولی نه خدا شکر پسرم دیگه بزرگ شده وقتی زنگ میزدم از زن عموت احوالتو میپرسیدم میگفت اصلا بی تابی نمیکنه از موقعی که اومده داره با کانیا و کیانا بازی میکنن میگفت که صدای سی دی را زیاد کردن دارن میرقصن بازی میکنن سر گرمن. وقتی که کارهام تموم شد اومدم دنبالت اینقدر بهت خوش گذشته بود به هیچ قیمتی راضی به برگشتن نشدی میگفتی من نمیام دارم...
1 مرداد 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد گیان می باشد